شرم حضور | ||
بسمِ ربِّ الشُّہــــــــــداء
شهدا از شما گله دارم...
جنگ سخت که اگر خراشی هم متوجه شما میشد جانباز و ماجور بودید را خود انجام دادید و جنگ نرمی که نه جانبازی دارد نه شهادت را برای ما گذاشتید... بگذریم که اجر بسیار دارد... اینجا در این معابر اینترنتی و شبکه های مجازی هر کس ترکشی بخورد به روحش میخورد هر کس جان بدهد روحش فنا میشود و تنها کالبد تن ؛ تنی بی روح یا با روح فاسد شده و ضربه خورده برایش باقی خواهد ماند آنجا فنای تن باعث بقا و تعالی روح میشد اینجا فنای روح فدای آسایش تن میشود فدای شهوت و شهرت میشود اینجا ارزش های انسانی و مذهبی بخاطر چند لایک و فالو لگد مال میشود اینجا عابرین این معابر های مجازی فکر میکنند در محضر خدا نیستند زرق و برق های اینجا بچه ها را از دانسته ها غافل میکند. خیلی سخته ... سخت تر از سخت حال و روز ما بچه های فضای مجازی هست جهاد اکبر است این جهاد... تنها از شما یک انتظار داریم و آن یاری کردن ما در مقابل شبهات و این فضای مه آلود و غبار آلود مجازی هست. در بین شما بودند کسانی که با انداختن خود روی مین ها تن خود را فدا میکردند و در عوض روح آنها تعالی پیدا میکرد و اما امروز در این فضا فقط با علم و تقوا و بصیرت میتوان مین ها و کمین های دشمن را خنثی کرد.
`°•اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک...•°` [ پنج شنبه 94/9/19 ] [ 12:52 عصر ] [ حوری بانو ]
[ نظرات () ]
(آدمها زمانی از بدیهای دیگران اذیت میشوند که عشقی بزرگ روحشان را مشغول نکرده باشد! اگر انسان شدیدا مشغول معشوق خود باشد به دیگران بیالتفات است و بدیهای دیگران او را آزار نمیدهد و مناجات با معشوق تمام خستگیها و آزردگیها را برطرف میکند عشق بزرگ محبت شدید به پروردگار است.)
وقتی دلت برای یک کار خوب تنگ میشود حتماً به سراغ آن کار خوب برو و انجام بده! امّا وقتی دلت برای یک کار بد تنگ شد آن را به تأخیر بیانداز و سعی کن از زیر حرف دلت فرار کنی! این مهمترین رمز موفقیت در تعالی روح و مبارزه با هوای نفس است؛
هوسهای خوبِ دلِ ما، الهاماتِ الهی هستند. [ چهارشنبه 94/7/8 ] [ 8:45 عصر ] [ حوری بانو ]
[ نظرات () ]
سلام آقا...! "این الغریب... این الحبیب" صدایت میکنم آقا... همین جایم...خودم...تنها... از این پایین به آن بالا...صدایم می رسد آقا...؟! نگاهم در زمین گیر است...خودم هم خوب میدانم... بســـــــی دیر است... بســــــی دیر است برای پر زدن اما؛ امیدم را نگیر آقا... از این سقف گناهانم دعا بالا نمی آید... دعا آنجا نمی آید... دعایم را ببر بالا...شفاعت کن مرا آقـــــــــــا... شما را میدهم سوگند... به حق مادرت زهرا...نگاهت را نگیر آقا... نگاهت را نگیر آقا... التماس دعا الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّک الْفَرَج [ یکشنبه 94/6/8 ] [ 3:50 عصر ] [ حوری بانو ]
[ نظرات () ]
تا حالا چند نوع پل دیدین؟ چوبی، آهنی،بتنی؟؟؟؟ توی جبهه جنس بعضی پلها از آدم بود، رزمنده ها خودشونو می انداختن روی سیم خاردار تا بقیه از روشون رد بشن... خارها آروم آروم توی بدنشون فرو می رفت و اونها به جای آخ . . . به جای داد . . . فقط آروم می گفتن . . . یا زهرا سلام الله علیها [ یکشنبه 94/6/8 ] [ 3:48 عصر ] [ حوری بانو ]
[ نظرات () ]
شهید حمزه خسروى، فرمانده یکى از گروهانهاى لشکر المهدى(عجّ) بود. روزى پس از نماز صبح رو به یکى از برادران روحانى کرد و پرسید: ـ حاج آقا! اگر کسى خواب امام على علیهالسلام را ببیند، چه تعبیرى دارد؟ روحانى در پاسخ گفت: ـ باید دید چه خوابى دیده و ماجرا چگونه بوده. شهید خسروى دیگر چیزى نگفت. اما دو ساعت بعد وقتى در یکى از محورهاى عملیاتى با فرق شکافته به دیدار مولایش شتافت؛ خوابش تعبیر شد. همرزم شهید حمزه خسر [ یکشنبه 94/6/8 ] [ 3:47 عصر ] [ حوری بانو ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |